چلیپا
این وبلاگ ترکیبی از دلنوشته های خودم و مطالبی در رابطه با موضوعات مورد علاقه و جذاب برای خودم می باشد.
نويسندگان
 
 لاجرم از خود چو مشتی استخوان باید گذاشت

 

داغ خواهش را به جان آسمان باید گذاشت

 

ای که چون طاووس می بالی به نقش بال خویش

 

ما نهادیم آنچه را در آشیان باید گذاشت

 

شکوه کردم آبروی گریه ام بر باد رفت

 

بعد از این چون شمع، آتش بر زبان باید گذاشت

 

غم مخور در وادی جانان اگر دستت تهیست

 

مایه از جان بهر آن آرام جان باید گذاشت

 

گرچه باب کلبه ی آزاده مردان بسته نیست

 

دست رد بر سینه ی نا محرمان باید گذاشت

 

بی نشان گر جان دهد بیچاره از بی دولتیست

 

ای که صاحب دولتی از خود نشان باید گذاشت

 

چند می بوسی به حسرت دست و روی دایه را

 

شَسْت را ای طفل نادان در دهان باید گذاشت

 

سیر محدود است مرغ رشته بر پا را پریش

 

آرزوی خاک را در خاکدان باید گذاشت

 

مرداد 1368


موضوعات مرتبط: شعر ، ،
برچسب‌ها:
[ یک شنبه 13 ارديبهشت 1394برچسب:خاکدان,پریش,شهرضا,قمشه,آرزو, ] [ 11:14 ] [ رهگذر ]
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
امکانات وب