چلیپا این وبلاگ ترکیبی از دلنوشته های خودم و مطالبی در رابطه با موضوعات مورد علاقه و جذاب برای خودم می باشد.
| ||
|
امروز پنجشنبه است از مجموعه: پابرهنه تا ماه موضوعات مرتبط: شعر ، ، برچسبها: آمده ام کنج اتاقم،
گشته هوایی و نشستم به امید کرمی از طرف شاه عزایم که شمایی!
و از "علی" وُ از غم لیلا و بگو از ید سقا و بگو با من دل خسته از اندوه دل زینب کبرا و امان از دل زهرا و امان از دل زهرا ... بگو با من مجنون، به خدا حسرت داغی به دلم مانده که از داغ شما بشکنم امروزُ و بسوزم که دگر نشنوم این روضه ی جان سوز که: ای اهل حرم میر و علمدار نیامد ... و دگر نشنوم امروز که خم گشته قد کوهیُ و رودی به لب آورده رشیدی... چه رشیدی! همان راز رشیدی که لبِ رود رسیدُ و نرسید آب به لب هاش... همان راز رشیدی که عمودی... بگو ! روضه بخوان شاه غریبم تو بخوان بر من جامانده ازین قافله ی اشک، که با نام تو آمیخته این اشک و خوشا اشک! خوشا اشک! خوشا گریه بر این داغ، خوشا گریه بر این درد خوشا گریه، نه این گریه! خوشا گریه ی یعقوب که نور بصرش رفت چو روزی پسرش رفت... خوشا قصه ی یعقوب! که گرگان بیابانی و پیراهن خونین عزیزش همه کذب است... خوشا چاه! همان چاه که یوسف به سلامت ز درش باز درآمد و نه یک قطره ی خون ریخت در آن جا و نه انگشت کسی گم شده آن جا و کنارش نه تلی بود نه تپه! وَ یعقوب ندیده است دمی یوسفِ در چاه! خوشا قصه ی یعقوب! که گودال ندارد وَ آه از دل آن خواهر غم دیده که از روی تلی دیده که «الشّمر ...» عجب مجلس گرمی شده این جا، همین کنج اتاقم که به جز من و به جز روضه ی ارباب، کسی نیست وَ انگار که عالم همه جمعند همین جا! و انگار که این پنجره و فرش و در و ساعت و دیوار، گرفتند دمِ حضرت ارباب: حسین جان، حسین جان، حسین جان، حسین جان...
یاسمین صباغیان طوسی موضوعات مرتبط: ادبی ، شعر ، ، برچسبها: [ چهار شنبه 19 آذر 1393برچسب:خوسا قصه یعقوب,که نور بصرش رفت,آمده ام کنج اتاقم,, ] [ 11:14 ] [ رهگذر ]
عظیم جوانروح (زاده ۱۳۲۴ - درگذشته ۴ آذر ۱۳۹۳) فیلمبردار اهل ایران بود.
زندگینامهعظیم جوانروح سال ۱۳۲۴ در اردبیل متولد شد، او از سال ۱۳۵۲ به عنوان فیلمبردار در سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران مشغول بکار شد. جوانروح به مدت ۲ سال (حدود سالهای ۱۳۵۴ و ۵۵) در دفتر سازمان رادیو تلویزیون در پاریس به فعالیت پرداخت. او در این دوره تعدادی مستند گزارشی و خبری ساخت که به موضوع مراحل ساخت نیروگاه اتمی ایران در فرانسه، زندگی مارک شاگال (مصاحبه اختصاصی با این نقاش فرانسوی) زندگی و آثار ویکتور وازارلی، برنامه تئاترهای پاریس و دیگر موضوعات سیاسی، اجتماعی و هنری ... اختصاص داشت. در جریان اعتصاب کارکنان سازمان رادیو تلویزیون، (پائیز ۱۳۵۷) جوانروح به عنوان یکی از نمایندگان این شورا برگزیده شده بود. او با دفتر آیتالله طالقانی و دفتر آیتالله خمینی ارتباطی نزدیک و بی واسطه داشت. جوانروح مسئول هماهنگی و برنامه ریزیهای تلویزیونی در مدرسه رفاه و علوی (محل اقامت امام در بهمن ۱۳۵۷ بود. او در دوره صادق قطبزاده٬ نخستین سرپرست سازمان رادیو تلویزیون بعد از انقلاب٬ برای مدت کوتاهی مدیریت تولید شبکه دوم تلویزیون را بر عهده داشت.
موضوعات مرتبط: زندگی نامه ، هنرمندان ، ، برچسبها: ادامه مطلب [ دو شنبه 10 آذر 1393برچسب:عظیم جوانروح+, ] [ 10:6 ] [ رهگذر ]
![]() درباره منشاءِ این مراسم اطلاعات زیادی در دست نیست. گویا عقاید مربوط به بادهای زار از راه حبشه به سرزمینهای اسلامی راه یافته است. مراسم مربوط به زار و پایین آوردن آن در جنوب ایران غیر از مراسم و آداب و رسومی است كه در آفریقا، یا شبه قاره هند به جای آورده میشود. ولی در هر حال، هنوز این معتقدات و آداب و رسوم رنگ و بوی تند آفریقایی خود را از دست ندادهاند : تمام باباها و ماماهای اهل هوا سیاهپوست هستند و آوازها و صدای پایكوبی گروهی ساحلنشینان، چه درعروسی و چه در عزا، هنوز شور و حال آفریقایی دارند.
اهل هوا كسانی هستند كه گرفتار یكی از بادها شدهاند و بادها قوای مرموز و جادویی را گویند كه همه جا بر نوع بشر مسلط هستند. هیچكس را قدرت مقابله با آنها نیست و آدمیزاده در مقابلشان راهی جز قربانی دادن و تسلیم شدن ندارد. بادها همچون آدمیان مهربان یا بیرحم، كور یا بینا، كافر یا مسلمانند. وقتی كسی گرفتار یكی از بادهای مرموز شد، باید پیش بابا یا مامای زار برود تا طی مجالس و مراسمی خاص باد را از تن بیمار خارج كنند.
بعد از شفا و بیرون رفتن باد از تن بیمار، آن شخص در جرگه اهل هوا در میآید. باباهای زار معتقدند، اشخاصی كه مبتلا به مرض سردرد، چشمدرد یا دلدرد میشوند و از طریق توصیههای پزشك بهبود نمییابند، یا دوای خانگی مصرف میكنند و درمان نمیشوند، برای درمان باید به نزد بابا یا مامای زار بروند.
این مراسم بیشتر در جزیره قشم و بندر لنگه، معمولاً در شبهای چهارشنبه انجام میشود. بابای زار عدهای را مأمور میكند چوب خیزران به دست گیرند و دور آبادی و خانهها بگردند و با این علامت، زاریها آگاه میشوند كه مراسم برگزار خواهد شد. زنان و مردان لباسهای خود را میپوشند، موهای خود را شانه زده، عطر مخصوص بر صورت و تن خود میپاشند و برای رقص و بازی زار آماده میشوند. ابتدا دوای مخصوصی كه معجونی است از كُندُرَك، ریحان، گَشته (چوبی است از بمبئی میآورند)، زعفران، هل، جوز و زبان جوجه (گیاهی است كه در كوه میروید) تهیه مینمایند. موضوعات مرتبط: اخبار ، ، برچسبها: ادامه مطلب |
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |